چه خوب که " تو "خدایی ...
دلتنگ ِلحظه های افطارم ...
دلتنگ عطش ...
دلتنگ ِ لحظه های دعا ...
دلتنگ ِ صفا ...
یک هفته از لحظه ی خداحافظی گذشت !...
هر آمدنی رفتنی دارد ...
هر رفتنی اما دلتنگی ندارد ...
رمضان آمد ...
رمضان رفت ، در چنین شبی ، هفته ی پیش ...
یک هفته از رفتنش گذشت ...
دلتنگم ...
اما ،
چقدر از آنچه در این یک ماه اندوخته ایم ، هنوز با ماست ؟!!! ...
این روزها که صبح و عصرم با کانال 6 تلویزیون و بحث های نمایندگان می گذرد ، چقدر خوشحالم " کاندید وزارت" نیستم . که بخواهم برای تصدی وزارت از هر آنچه در زندگی ام گذشته و نگذشته ! به همه توضیح بدهم .
یادِ روز قیامت افتادم . چقدر خوب است که " تو " خدایی ...
تو میبخشی ، تو حتی آن دمِ آخر که گرفته اند و می کشند و میبرند ، مرا که نگاهم و امیدم به توست را میبینی و نا امیدم نمیکنی ...
اینجا اما آدمها از جنس دیگرند ...
میترسم مولایم که تو هم بیایی ، قدرت را ندانم و بروی ... و باز دلتنگ لحظه هایی شوم که قدر ندانستم ! ...
- ۹۲/۰۵/۲۵