"خدایا پناه می برم به تو از کرب و بلا فرود آیید و منزل کنید که اینجا خوابگاه شتران ما و خونریزگاه
ماست ."
و امروز کاروان سید وسالار شهیدان همراه با خیل عاشقان ِ معبود به کربلا میرسد عشاق را جمع مینماید و می فرماید :
" خدایا ، ما عترت پیامبر تو محمد صلی الله علیه و آله هستیم ، ما را ازسرزمین خود روانه ساخته و از حرم جدمان دور داشته اند ، بنی امیه بر ما ستم کرده است . بار الها حق ِ ما را از انها بگیر و ما را بر این قوم ستمکارپیروز گردان " .
و در ادامه ی نجوای عاشقانه اش می فرمایند : مردم بنده دنیایند و دین بازیچه ای است بر زبانشان تا آن زمان که روزی شان فراهم شود ، با دین سر و کار دارند و چون آزمایش شوند ، دینداران اندک خواهند بود . "
خستگی راه بود و گرمای زمین کربلا و مادر ِ برادر ، اوج سر سپردگی است به ثارالله . او امروز هر آن چه مادر از کودکی در گوش جانش نغمه سرایی کرده به چشم میبیند و این روزهاست که سفارش مادر باید عملی شود ، " کهنه پیراهن " آخر گرگها در کمیند و دندان تیز کرده اند ....
از امروز تا نه روز دیگر عقیله ی بنی هاشم مصیبت ها که نه ، عارفانه ها و عاشقانه هایش را نه به گفتار که به کردار نشان جهانیان خواهد داد ...
از امروز تا عاشورا یک دهه ی دنیایی نیست ، دلیل آفرینش است ...
از امروز تا عاشورا ف " تبارک " معنا می یابد ...
این دهه ، حسین (ع) خانواده اش را نه ، تمام موجودیتش را قربانی عشق اش می کند ...
قربانی دهم ذی حجه کجا و قربانی دهم محرم کجا ؟
زینب ،زینب ، زینب ،
تو چه دیده ای در این مصیبت ها که " ما رایت الا جمیلا " یت ، همه را تا اخر دنیا شگفت زده کرده است ...
بانوی من ،
در این روزهایی که برایم هر لحظه اش چنان دیر می گذرد که " دیروز " را " دور " تر از سال میبینم به تو اقتدا خواهم نمود و با یادت زیر لب زمزمه خواهم کرد که ،
ما رایت الا جمیلا ....