
الَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ
خدایا! اگر مرا به جرمم بگیری، دستبه دامان عفوت میزنم.و اگر مرا به گناهانم مؤاخذه کنی، تو را به بخشایشتبازخواست میکنم.
وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ
اگر به جهنمم ببری و به آتشم بیفکنی ، فریاد میزنم آنجا واعلان می کنم به اهل جهنم که تو را دوست دارم که عاشق توام ، که دست از دامنت نمی کشم .
این فراز از مناجات شعبانیه مرا به یاد دعای کمیل می اندازد ، آنجا که حضرت امیر می فرمایند :
الهی و سیدی و مولای وربی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک ، وهبنی صبرت علی حر نارک ، فکیف اصبر عن النظر الی کرامتک ، ام کیف اسکن فی النار و رجایی عفوک فبعزتک یا سیدی و مولای اقسم صادقا لئن ترکتنی ناطقا لاضجن الیک بین اهلها ضجیج الاملین و لاصرخن الیک صراخ المستصرخین و لابکین علیک بکا ء الفاقدین و لانادینک این کنت یا ولی المومنین و یا غایه آمال العارفین و یاغیاث المستغیثین و.....ام کیف یتقلقل بین اطباقها و انت تعلم صدقه ، ام کیف تزجره زبانیتها و هو ینادیک یا ربه (دقیقا این بخش از دعای کمیل اوج سمفونی کمیل است .)*
آنچنان در معشوق غرق می شود ، آنچنان از خود بیخود می شود که فریاد میزند ، و می گوید که چگونه این بنده ی خطاکار که امیدش به رحمت توست در آتش می ماند و شراره های اتش او را احاطه میکنند و تو ضعفش را میدانی و به زنجیر کشیده می شود و تو را یا رب ، فریاد میزند ...
هیهات که هرگز چنین گمانی به فضلت نمیرود و اینجا کمی از اوج پایین تر می آید و می گوید خدایا خود گفته ای که جهنم را از کافران پر خواهی نمود و خود فرمودی که ...تا میرسد به این آیه که ، افمن کان مومنا کمن کان فاسقا ، لا یستوون ...
امیدم به همین دعاهاست ، امیدم به اخداست . اگر صالحانش چنین او را می خوانند و چنین می گویند پس من نیز فریاد می زنم :
خدایا بنده ای خطاکارم ولی میدانی صدق ام را . میدانی دوستت دارم و خود این بنده را خطاکار ، فراموشکار ، عصیانگر و ... آفریدی پس میدانی چه هستم و میدانی گرچه پایم را از صراط مستقیمت به چپ و راست نهاده ام اما همان عشقم ، همان ایمانم به تو مرا به صراط مستقیم باز میگرداند و این تمام ِ امید من است.
خدایا ما را به چشم کسی نگاه کن که به سوی خود خوانده ای ،اگر غبار خطاهایم باعث شده از چشمت بیفتم و چشمت را بر من ببندی ، به دلم نگاه کن ، به شفافیت توکلم وبه زلالی امیدم .
خدایا دست های خالی ام را ناامید برنگردان که مسئلت تنها از درگاه تو سزاست .
خدایا مرا از آنانی قرار ده که تورا در هیچ کاری ، در هیچ حالی ، در هیچ زمانی از خاطر نمی برند و پیوسته در وجودشان جریان داری ...
خدایا میدانی چه هستم . ناامیدم مکن ...
الهی هب لی کمال الانقطاع الیک ...
ماه شعبان است و اعیاد بزرگ ِ شعبانیه در پیش .میلاد میوه ی دل ِ زهرا و علی که سلام خدا بر انان باد ، و پرچمدار کربلا ، ولادت سید الساجدین امام زین العابدین و نیز جوان برومند کربلا حضرت علی اکبر علیه السلام .
کاش این میلادها هم بهانه ای باشد برای یاداوری شان . حسین ( علیه السلام ) تنها در کربلا نبود . حسین( علیه السلام ) در تمام دوران زندگیش الگو بود و ما فقط از عاشورا می گوییم که البته اوج بندگی ایشان است .
اعیاد بر همگان مبارک باد
انشا الله که همیشه در جشن وسرور باشید .
پ.ن :
قصدم به سطح کشیدن دعا در حد ِ یک سمفونی نیست ولی از انجا که خصوصیات یک سمفونی را میتوان در ان یافت وحالت فراز وفرودی چون سمفونی دارد با بخش هایی مجزا و گفتگویی دو نفره ، این کلمه به کار برده شده است .