بخشی از وصیت امام علی علیه السلام به امام حسن علیه السلام
فانی اوصیک بتقوی الله ایبنی و لزوم امره ، و عماره قلبک بذکره ، و الاعتصام بحبله ،
و ای سبب اوتق من بینک و بین الله ان انت اخذت به ؟
احی قلبک بالموعظه ، و امته بالزهاده ،و قوه بالیقین ، ونوره بالحکمه ، و ذلله بذکر الموت ، و قرره بالفناِ ...
پسرم!
سفارشت میکنم از خدا پروا کن و
پیوسته به فرمان او باش
و با پیاپی به خاطر آوردنش، دلت را آباد کن و
به ریسمان او بیاویز.
کدام رشته، محکمتر از رشته بین تو و خداست
(اگر آن را بگیری)؟
+ خداوند متعال می فرمایند : واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا .
همگان به ریسمان الهی در آویزید و پراکنده نگردید .
کسی از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم پرسید :
این ریسمان الهی چیست که خداوند فرموده در ان چنگ زنید و پراکنده نگردید ؟
در ان حال ، حضرت علی علیه السلام کنار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود . پیامبر دست بر شانه ی ایشان گذاشت و فرمود : حبل الله ، علی است . اگر نجات و رستگاری می خواهید ، چنگ در دامن علی بزنید . *
دلت را زنده نگهدار؛ با یادآوری و نصیحت،
هوایش را بمیران؛ با پارسایی،
توانایش کن؛ با باور،
روشناییاش ده؛ با اندیشه،
حقیرش کن؛ با فکر مرگ،
وادارش کن تا اقرار کند که دنیا رفتنی است...
مولای من !
کاش از خدا پروا داشتیم و در محضر او گناه نمی کردیم ...
کیست که مدام یاد خدا باشد و این یاد در رفتارش متجلی نگردد ؟!
کاش از کلمه ی « نصیحت » این همه رویگردان نبودیم در حالیکه بزرگان دین مان هر گاه به شخص عالم و دانایی میرسیدند از او درخواست میکردند که مرا سخنی بگو تا از آن عبرت بگیرم . در حقیقت همه طالب شنیدن نصیحت بودند و امروزه همه روی گردان از نصیحت !
کاش غصه ی گذشته را نخوریم و دل به آینده نسپاریم که زهد یعنی همین . یعنی دل نسپردن به آرزوها و شکر بر نعمت ها ...
کاش به یقین میرسیدیم و از تمامی هوی و هوس ها میبریدیم ...
کاش دل های خسته مان را با حکمت نیرو می بخشیدیم و با یاد مرگ، شیرینی لذت گناه را از او میگرفتیم ...
کاش ... کاش و ای کاش به یک جمله ی کوتاه از امام عزیزمان عمل میکردیم ...
جمعه نوشت :
امام عزیزم ، سرور و مولایم ، ای انکه می گویم منتظر امدنت هستم ...
روز ولایت و سر سپردگی به ولی زمانه است ... سر سپرده ات خواهم بود و با تمام وجود میخوانمت تا بدانی دوستت دارم با تک تک سلول های وجودم ، با تمام خونی که در رگهایم جاری است و هر نفسی که فرو میبرم و باز بر می اورم ...
فردا روز ِ سادات ِ عزیز است. خوش به سعادتتان که منزلت و جایگاهی ویژه دارید و خونی شریف در رگ هایتان سیلان و جریان دارد . پاسدار این خون باشید و یادتان باشد که هر چند ثواب اعمال نیکتان چند برابر است اما به همان میزان کیفر گناهانتان نیز چند برابر می باشد .
عیدی ما یادتان نرود ...
عید تان مبارک
* نهج البلاغه - شرح ملا فتح الله کاشانی - ج دوم . ص 361